سال جهش تولید با مشارکت مردم
امروز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۰۷

اخبار

خاطره ای عجیب از آزادگان بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری

زنده یاد دکتر اسمائیل اسلامی نسب رئیس اسبق بهداشت و درمان صنعت نفت منطقه آغاجاری:یکی از تلخ ترین خاطرات عمرم موقعی بود که جلو چشمم با اره براقی پای سید فرامرز موسوی فالحی را . . . .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی روابط عمومی بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری ، به مناسبت 26 مرداد سالروز ورود آزادگان ایران اسلامی ، خاطره ای از زبان زنده یاد دکتر اسمائیل اسلامی نسب در مورد سید فرامرز موسوی فالحی آزاده دیگر این مرکز نقل می شود تا بیشتر با عمق روزهای سخت آزادگان سرافراز آشنا شویم:

 

زنده یاد دکتر اسمائیل اسلامی نسب تعریف می کرد:

"موقعی که اسیر شدم و پس از انتقال به پشت مرزها ، چون مجروح شده بودم مرا به همراه چند نفر از مجروحان ایرانی جهت مداوا به درمانگاه بردند.

البته اسمش درمانگاه بود ولی عملا کار خاصی برای مجروحان ایرانی انجام نمی دادند.

همین طور که کنار مجروحان نشسته بودم دیدم یک نفر را آوردند که از ناحیه پا و چند قسمت دیگر مجروح بود و درد زیادی می کشید و مرتبا از درد ناله می کرد البته من آن موقع آن مجروح را نمی شناختم ولی بعدا که آزاد شدیم و من در بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری مشغول به کار شدم وی را اینجا دیدم و از روی مشخصاتی که پیدا کردم فهمیدم آن مجروح همین سید فرامرز موسوی فالحی است که الان همکار خودم در منطقه آغاجاری است.

خلاصه وقتی سید فرامرز ناله های شدیدی می کرد ، یکی از عراقی ها آمد جلو و با عصبانیت با زبان عربی به سید فرامرز تشر زد که چرا اینقدر ناله و سروصدا میکنی؟

سید با حالت نیمه جان گفت:درد دارم برای زخم پایم کاری بکنید.

آن عراقی رفت و چند لحظه بعد با یک اره برقی برگشت و سید فرامرز را روی صندلی نشاند و پای زخمی اش را کشید و در حالی که سید از شدت درد روی صندلی ولو شده بود پاشنه پای زخمی اش را روی یک چهارپایه گذاشت و جلو چشم همه ما در یک لحظه پای سید فرامرز را از بالای زانو با اره برقی برید و بعد با حالت پیروزمندانه و تمسخرآمیز خطاب به سید گفت:"فکیتک"  یعنی "راحتت کردم"

این در حالی بود که مچ پای سید زخمی بود و فقط نیاز به شستشو و پانسمان داشت ولی آن پزشکیار عراقی با بیشرمی تمام پای سید را از بالای زانو قطع کرد و هر موقع آن لحظات یادم می آید دچار افسردگی شدید می شوم و تا گریه نکنم آرام نمی شوم".

گفتنی است که وقتی مرحوم زنده یاد دکتر اسلامی نسب این خاطره را برای همکاران تعریف می کرد همزمان گریه هم می کرد.

 

۲۶ اَمرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۲۳
روابط عمومی |
تعداد بازدید : ۱,۰۱۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید